کاپر نیکل

کاپر نیکل

کاپر نیکل یا مس نیکل (CuNi) آلیاژی از مس است که حاوی نیکل و عناصر تقویت کننده مانند آهن و منگنز است. محتوای مس معمولاً بین 60 تا 90 درصد متغیر است. (مونل یک آلیاژ نیکل-مس است که حاوی حداقل 52 درصد نیکل است.)

علیرغم محتوای بالای مس، کاپر نیکل نقره ای رنگ است. کاپر نیکل در برابر خوردگی توسط آب نمک بسیار مقاوم است و بنابراین برای لوله کشی، مبدل های حرارتی و کندانسورها در سیستم های آب دریا و همچنین برای سخت افزارهای دریایی استفاده می شود. گاهی اوقات برای پروانه ها، شفت پروانه ها و بدنه قایق های با کیفیت بالا استفاده می شود. کاربردهای دیگر شامل تجهیزات نظامی و صنایع شیمیایی، پتروشیمی و برق است.

یکی دیگر از استفاده های رایج قرن بیستم از کاپر نیکل، سکه های نقره ای رنگ بود. برای این استفاده، آلیاژ معمولی دارای نسبت مس به نیکل 3:1 با مقادیر بسیار کمی منگنز است.

در گذشته، سکه‌های نقره واقعی با کاپر نیکل تضعیف می‌شدند، مانند سکه‌های پوند استرلینگ از سال 1947 به بعد که محتوای آنها جایگزین شد.

نام گذاری کاپر نیکل

به غیر از cupronickel و مس نیکل، چندین اصطلاح دیگر برای توصیف این ماده استفاده شده است: نام‌های تجاری Alpaka یا Alpacca، Argentan Minargent، اصطلاح فرانسوی ثبت‌شده Cuivre blanc، و اصطلاح کانتونی رمانتیک Paktong، 白銅 (اصطلاحات فرانسوی و کانتونی هر دو). به معنای “مس سفید”)؛ کاپر نیکل نیز گاهی اوقات به عنوان نقره هتل، پلاتا آلمانا (به اسپانیایی به معنای “نقره آلمانی”)، نقره آلمانی، و نقره چینی نامیده می شود.

کاربرد کاپر نیکل

مهندسی دریا

آلیاژهای نیکل، نیکل به دلیل مقاومت در برابر خوردگی آب دریا، قابلیت ساخت خوب و اثربخشی آنها در کاهش سطوح ماکروفولینگ برای کاربردهای دریایی  استفاده می شوند.

آلیاژهای مختلف در ترکیبات از 90% مس تا 10% نیکل تا 70% مس تا 30% نیکل معمولاً در لوله‌های مبدل حرارتی یا کندانسور در طیف گسترده‌ای از کاربردهای دریایی مشخص می‌شوند.

کاربردهای مهم دریایی برای کاپرنیکل عبارتند از:

ضرب سکه

استفاده موفقیت آمیز از مس نیکل در ضرب سکه به دلیل مقاومت در برابر خوردگی، هدایت الکتریکی، دوام، چکش خواری، خطر آلرژی کم، سهولت مهر زنی، خواص ضد میکروبی و قابلیت بازیافت آن است.

در اروپا، سوئیس در سال 1850 با افزودن نقره پیشگام ضرب سکه های نیکل بیلون بود. در سال 1968، سوئیس نسبت مس به نیکل 75:25 بسیار ارزان‌تر را در بلژیک، ایالات متحده و آلمان به کار برد. از سال 1947 تا 2012، تمام سکه های “نقره” در بریتانیا از مسکو نیکل ساخته می شد، اما از سال 2012 به بعد، دو کوچیکترین مسکوک نیکل با سکه های فولادی با نیکل اندود ارزان قیمت جایگزین شدند.

تا حدی به دلیل احتکار نقره در جنگ داخلی، ضرابخانه ایالات متحده ابتدا از سال 1865 و سپس برای قطعات پنج سنتی از سال 1866، از کاپر نیکل برای گردش سکه های سه سنتی استفاده کرد. قبل از این تاریخ ها، هر دو سکه فقط در نقره در ایالات متحده ساخته شده است. کوپرونیکل روکش دو طرف نیم دلار آمریکا (50¢) از سال 1971 است، و تمام ربع (25¢) و سکه (10¢) بعد از سال 1964 ساخته شده است. در حال حاضر، برخی از سکه های در گردش، مانند نیکل جفرسون ایالات متحده (5¢)، [13] فرانک سوئیس، و کره جنوبی 500 و 100 وون از مس نیکل جامد (75:25 نسبت) ساخته شده است.

استفاده های دیگر کاپر نیکل

اتصال ترموکوپل از یک جفت رسانای ترموکوپل مانند آهن-کنستانتان، مس-کنستانتان یا نیکل-کروم/نیکل-آلومینیوم تشکیل می شود. محل اتصال ممکن است در یک غلاف از مس، مس، مس، نیکل یا فولاد ضد زنگ محافظت شود.

کاپر نیکل در کاربردهای برودتی استفاده می شود. ترکیب آن از حفظ شکل‌پذیری خوب و هدایت حرارتی در دماهای بسیار پایین برای تجهیزات پردازش و ذخیره‌سازی در دمای پایین و همچنین برای مبدل‌های حرارتی در کارخانه‌های برودتی سودمند است.

در آغاز قرن بیستم، ژاکت‌های گلوله معمولاً از این ماده ساخته می‌شدند. به زودی با فلز طلاکاری جایگزین شد تا رسوب فلز در سوراخ کاهش یابد.

در حال حاضر، مس نیکل و نقره نیکل مواد اولیه برای کارد و چنگال با روکش نقره باقی مانده است. معمولاً برای تجهیزات مکانیکی و الکتریکی، تجهیزات پزشکی، زیپ‌ها، زیورآلات، و هم برای سیم‌های سازهای خانواده ویولن و هم برای فرهای گیتار استفاده می‌شود. Fender Musical Instruments از آهنرباهای “CuNiFe” در پیکاپ “Wide Range Humbucker” خود برای گیتارهای Telecaster و Starcaster مختلف در طول دهه 1970 استفاده کرد.

برای قفل‌های سیلندر و سیستم‌های قفل با کیفیت بالا، هسته‌های سیلندر از کاپر نیکل مقاوم در برابر سایش ساخته شده‌اند.

کاپر نیکل به عنوان جایگزینی برای خطوط ترمز فولادی سنتی استفاده شده است، زیرا زنگ نمی زند. از آنجایی که کاپر نیکل بسیار نرمتر از فولاد است، راحت تر خم می شود و شعله ور می شود و همین ویژگی به آن اجازه می دهد تا با اجزای هیدرولیک آب بندی بهتری ایجاد کند.

خواص کاپر نیکل

کاپر نیکل به دلیل الکترونگاتیوی بالای نیکل، فاقد رنگ مسی است، که باعث از دست رفتن یک الکترون در پوسته d مس می شود (با باقی ماندن 9 الکترون در پوسته d در مقابل 10 الکترون معمولی مس خالص).

خواص مهم آلیاژهای مسی عبارتند از: مقاومت در برابر خوردگی، مقاومت ذاتی در برابر ماکروفولینگ، استحکام کششی خوب، شکل‌پذیری عالی هنگام بازپخت، ویژگی‌های هدایت حرارتی و انبساط مناسب برای مبدل‌های حرارتی و کندانسورها، هدایت حرارتی و شکل‌پذیری خوب در دماهای برودتی و خواص مفید سطح لمسی ضد میکروبی.

آنالیز شیمیایی کاپر نیکل

تفاوت های ظریف در مقاومت در برابر خوردگی و استحکام تعیین می کند که کدام آلیاژ انتخاب شود. با پایین آمدن از جدول، حداکثر دبی مجاز در لوله کشی و همچنین استحکام کششی افزایش می یابد.

در آب دریا، آلیاژها دارای نرخ خوردگی عالی هستند که تا زمانی که از حداکثر سرعت جریان طراحی تجاوز نشود، پایین باقی می‌مانند. این سرعت به هندسه و قطر لوله بستگی دارد. آنها مقاومت بالایی در برابر خوردگی شکاف، ترک خوردگی تنشی و شکنندگی هیدروژنی دارند که می تواند برای سایر سیستم های آلیاژی مشکل ساز باشد. کاپر نیکل به طور طبیعی یک لایه سطحی محافظ نازک در طول چند هفته اول قرار گرفتن در معرض آب دریا تشکیل می دهد و این مقاومت مداوم آن را فراهم می کند. علاوه بر این، آنها دارای مقاومت ذاتی ذاتی در برابر رسوب زیستی بالا در برابر اتصال توسط ماکروفولرها (مانند علف های دریایی و نرم تنان) هستند که در آب دریا زندگی می کنند. برای استفاده از این خاصیت تا حد امکان، آلیاژ باید عاری از تأثیرات یا عایق بودن از هر نوع حفاظت کاتدی باشد.

ا این حال، آلیاژهای مس-نیکل می توانند نرخ خوردگی بالایی را در آب دریای آلوده یا راکد نشان دهند که سولفید یا آمونیاک وجود دارد. بنابراین، اجتناب از قرار گرفتن در معرض چنین شرایطی، به ویژه در هنگام راه اندازی و نصب مجدد در حالی که لایه های سطح در حال بلوغ هستند، مهم است. دوز کردن سولفات آهن در سیستم های آب دریا می تواند مقاومت بهتری ایجاد کند.

به عنوان آلیاژ کاپر نیکل به راحتی با یکدیگر و ساختار ساده ای دارند، آلیاژها انعطاف پذیر و به راحتی ساخته می شوند. استحکام و سختی برای هر آلیاژ جداگانه با کار سرد افزایش می یابد. آنها با عملیات حرارتی سخت نمی شوند. اتصال 90-10 (C70600) و 70-30 (C71500) با هر دو جوش یا لحیم کاری امکان پذیر است.

هر دو با اکثر تکنیک‌ها قابل جوش هستند، اگرچه روش‌های اتوژن (جوشکاری بدون مواد مصرفی جوش) یا اکسی استیلن توصیه نمی‌شود. مواد مصرفی جوش 70-30 به جای 90-10 معمولاً برای هر دو آلیاژ ترجیح داده می شوند و هیچ عملیات حرارتی پس از جوشکاری مورد نیاز نیست. آنها همچنین می توانند مستقیماً به فولاد جوش داده شوند، با ارائه یک ماده مصرفی جوش نیکل-مس 65٪ برای جلوگیری از اثرات رقیق شدن آهن استفاده می شود.

آلیاژ C71640 تمایل دارد به عنوان لوله بدون درز استفاده شود و به جای جوشکاری در صفحه لوله، منبسط شود. لحیم کاری به آلیاژهای لحیم کاری با پایه نقره ای مناسب نیاز دارد. با این حال، باید دقت زیادی کرد تا اطمینان حاصل شود که هیچ تنشی در مس-نیکل که به صورت نقره ای لحیم کاری شده وجود ندارد، زیرا هر تنش می تواند باعث نفوذ بین دانه ای مواد لحیم کاری و ترک خوردگی شدید تنش شود (تصویر را ببینید). بنابراین، بازپخت کامل هرگونه تنش مکانیکی بالقوه ضروری است.

ترک در صفحه فلزی Cu-Ni 90-10 به دلیل تنش در هنگام لحیم کاری نقره

کاربردهای آلیاژهای Cu-Ni در آزمون زمان مقاومت کرده اند، زیرا هنوز به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند و از لوله کشی سیستم آب دریا، کندانسورها و مبدل های حرارتی در کشتی های دریایی، حمل و نقل تجاری، نمک زدایی فلاش چند مرحله ای و نیروگاه ها را شامل می شود. آنها همچنین به عنوان روکش منطقه اسپلش روی سازه های دریایی و روکش محافظ روی بدنه قایق ها و همچنین برای خود بدنه های جامد استفاده شده اند.

ساخت کاپر نیکل

به دلیل شکل‌پذیری، آلیاژهای کاپر نیکل را می‌توان به آسانی در انواع مختلف محصولات و اتصالات ساخت]. لوله‌های کاپر نیکل را می‌توان به راحتی به ورق‌های لوله برای ساخت مبدل‌های حرارتی پوسته و لوله تبدیل کرد.

جزئیات مراحل ساخت، از جمله جابجایی عمومی، برش و ماشینکاری، شکل‌دهی، عملیات حرارتی، آماده‌سازی برای جوشکاری، آماده‌سازی جوش، جوشکاری چسبناک، مواد مصرفی جوشکاری، فرآیندهای جوشکاری، رنگ‌آمیزی، خواص مکانیکی جوش‌ها، و خمش لوله و لوله در دسترس است.

استاندارد های کاپر نیکل

استانداردهای ASTM، EN، و ISO برای سفارش فرم های فرفورژه و ریخته گری کاپر نیکل وجود دارد.

ترموکوپل ها و مقاومت هایی که مقاومت آنها در برابر تغییرات دما پایدار است، حاوی آلیاژ کنستانتان هستند که از 55 درصد مس و 45 درصد نیکل تشکیل شده است.

تاریخچه کاپر نیکل

تاریخچه چین

آلیاژهای کاپر نیکل از حدود قرن سوم قبل از میلاد در نزد چینی ها به عنوان “مس سفید” شناخته می شد. برخی از تسلیحات ساخته شده در دوره کشورهای متخاصم با آلیاژهای Cu-Ni ساخته می شدند. تئوری منشأ چینی کاپر نیکل باختری در سال 1868 توسط فلایت پیشنهاد شد، که دریافت که سکه‌هایی که قدیمی‌ترین سکه‌های کاپر نیکل کشف‌شده در نظر گرفته می‌شوند، از آلیاژی بسیار شبیه به پکتونگ چینی هستند.

نویسنده و محقق، هو وی، دقیقاً در حدود سال 1095 پس از میلاد، فرآیند ساختن کاپر نیکل را توصیف کرد. آلیاژ paktong با افزودن قرص های کوچک سنگ معدن یوننان طبیعی به حمامی از مس مذاب ساخته می شود. هنگامی که یک پوسته از سرباره تشکیل شد، نمک نمک اضافه شد، آلیاژ هم زده شد و شمش بلافاصله ریخته شد. روی به عنوان یک عنصر ذکر شده است اما جزئیاتی در مورد زمان اضافه شدن آن وجود ندارد. طبق داستان، سنگ معدن مورد استفاده تنها در یوننان موجود است:

“سان مائو چون در سال قحطی در تانیانگ بود که بسیاری از مردم جان خود را از دست دادند، بنابراین یینگ با استفاده از مواد شیمیایی خاص، آنها را روی نقره پرتاب کرد و آن را به طلا تبدیل کرد، و همچنین آهن را به نقره تبدیل کرد – بنابراین جان بسیاری را نجات داد. از طریق خرید غلات از طریق این نقره و طلای تقلبی] پس از آن، همه کسانی که پودرهای شیمیایی را با حرارت دادن و تبدیل مس توسط برجستگی تهیه می کردند، روش خود را «تکنیک تان یانگ» نامیدند.

ادبیات متاخر مینگ و چینگ اطلاعات بسیار کمی در مورد پاکتونگ دارند. با این حال، اولین بار به طور خاص با نام در Thien Kung Khai Wu در حدود 1637 ذکر شده است:

هنگامی که لو کان شی (کربنات روی، کالامین) یا وو چین (فلز روی) با چیه تانگ (مس) مخلوط و ترکیب می شود، “برنز زرد” (برنج معمولی) به دست می آید. هنگامی که فی شانگ و سایر مواد آرسنیک با گرم می شوند. هنگامی که آلوم و نیتر و سایر مواد شیمیایی با هم مخلوط می شوند، آدم چنگ تانگ می گیرد: برنز سبز».

کو هونگ در سال 300 بعد از میلاد اظهار داشت: “مس تانیانگ با پرتاب یک اکسیر جیوه در مس تانیانگ ایجاد شد و طلای گرم شده تشکیل خواهد شد.” با این حال، Pha Phu Tsu و Shen I Ching مجسمه‌ای را در استان‌های غربی به عنوان مجسمه‌ای از نقره، قلع، سرب و مس تانیانگ توصیف می‌کنند که شبیه طلا بود و می‌توان آن را برای آبکاری و منبت کاری ظروف و شمشیرها جعل کرد.

جوزف نیدهام و همکاران استدلال می کنند که کاپر نیکل حداقل توسط چینی ها در زمان سلطنت لیو آن در سال 120 قبل از میلاد در یوننان به عنوان یک آلیاژ منحصر به فرد شناخته می شد. علاوه بر این، ایالت یون تین در سال 334 قبل از میلاد به عنوان مستعمره چو تأسیس شد. به احتمال زیاد، پکتونگ مدرن برای چینی های آن روز ناشناخته بود – اما آلیاژ کاپر نیکل سنگ معدن یوننان به طور طبیعی به احتمال زیاد یک کالای با ارزش تجارت داخلی بود.

ضرب سکه یونانی-باختری

در سال 1868، دبلیو فلایت یک سکه یونانی-باختری متشکل از 20 درصد نیکل را کشف کرد که مربوط به سال های 180 تا 170 قبل از میلاد بود و نیم تنه یوتیدموس دوم در جلوی آن قرار داشت. سکه هایی از آلیاژ مشابه با نیم تنه برادران کوچکترش، پانتالئون و آگاتوکلس، در حدود 170 قبل از میلاد ضرب شد. ترکیب سکه‌ها بعداً با استفاده از روش سنتی مرطوب و طیف‌سنجی فلورسانس اشعه ایکس تأیید شد. کانینگهام در سال 1873 “نظریه نیکل باختری” را پیشنهاد کرد که نشان می داد سکه ها باید نتیجه تجارت زمینی از چین از طریق هند به یونان بوده باشند. نظریه کانینگهام توسط محققانی مانند W. W. Tarn، سر جان مارشال و J. Newton Friend حمایت شد، اما توسط E. R. Caley و S. van R. Cammann مورد انتقاد قرار گرفت.

در سال 1973، چنگ و شویتر در تجزیه و تحلیل های جدید خود پیشنهاد کردند که آلیاژهای باختری (مس، سرب، آهن، نیکل و کبالت) بسیار شبیه به پکتونگ چینی هستند و از 9 ذخایر نیکل شناخته شده آسیایی، تنها آنهایی که در چین هستند می توانند مشابه را ارائه دهند. ترکیبات شیمیایی. کامن از مقاله چنگ و شویتر انتقاد کرد و استدلال کرد که کاهش ارزش پول نیکل نباید با افتتاح جاده ابریشم همزمان می شد. به گفته کامن، اگر تئوری نیکل باختری درست بود، جاده ابریشم عرضه کاپر نیکل را افزایش می داد. با این حال، پایان واحد پول نیکل یونان و باختری را می توان به عوامل دیگری مانند پایان خانه یوتیدموس نسبت داد.

تاریخ اروپا

به نظر می رسد این آلیاژ توسط غرب در طی آزمایشات کیمیاگری دوباره کشف شده است. شایان ذکر است، آندریاس لیباویوس، در کیمیاگری خود در سال 1597، از یک آلبوم مسی سفید شده با جیوه یا نقره نام می برد. اما در De Natura Metallorum in Singalarum Part 1، که در سال 1599 منتشر شد، همین اصطلاح برای “قلع” از هند شرقی (اندونزی امروزی و فیلیپین) و نام اسپانیایی tintinaso به کار رفت.

به نظر می رسد ریچارد واتسون از کمبریج اولین کسی باشد که کشف کرد مس آلیاژی از سه فلز است. در تلاش برای کشف مجدد راز مس سفید، واتسون از تاریخچه چین ژان باپتیست دو هالد (1688) انتقاد کرد که اصطلاح paktong را گیج می کند. وی خاطرنشان کرد که چینی های زمان او آن را به عنوان یک آلیاژ تشکیل نمی دادند، بلکه به راحتی ذوب می شدند. سنگ معدن فرآوری نشده موجود:

“… از یک سری آزمایشات گسترده در پکن ظاهر شد – که به طور طبیعی به عنوان یک سنگ معدن در منطقه رخ داده است، خارق العاده ترین مس پی تونگ یا مس سفید است: زمانی که از معدن حفر می شود سفید است و حتی با تعداد زیادی آزمایش انجام شده در پکن، به نظر می‌رسد که رنگ آن به دلیل عدم وجود مخلوط است؛ برعکس، همه مخلوط‌ها زیبایی آن را کاهش می‌دهند، زیرا وقتی به درستی مدیریت شود، دقیقاً شبیه نقره است. و اگر برای نرم شدن آن نیازی به مخلوط کردن کمی توتنگ یا فلزی از این قبیل نبود، بسیار خارق‌العاده‌تر می‌شد، زیرا این نوع مس در جایی جز چین و فقط در استان یوننان یافت نمی‌شود. علی‌رغم آنچه در اینجا گفته می‌شود، از آنجایی که رنگ مس به دلیل عدم مخلوطی است، مسلم است که مس سفید چینی که به ما رسیده است، یک فلز مخلوط است. به طوری که سنگ معدنی که از آن استخراج شده است باید از مواد فلزی مختلف تشکیل شده باشد. و از چنان سنگ معدنی که اوریکالک طبیعی اگر وجود داشته باشد ساخته شده است.»

در طول اوج واردات اروپایی مس سفید چینی از سال 1750 تا 1800، توجه بیشتری به کشف مواد تشکیل دهنده آن معطوف شد. پیت و کوکسون دریافتند که تیره‌ترین آنها حاوی 7.7 درصد نیکل است و روشن‌ترین آنها از نقره با رزونانس زنگ مانند در هنگام ضربه و مقاومت قابل‌توجه در برابر خوردگی، 11.1 درصد قابل تشخیص است.

آزمایش دیگری توسط اندرو فایف میزان نیکل را 31.6% تخمین زد. حدس و گمان زمانی پایان یافت که جیمز دینویدی از سفارت مکارتنی در سال 1793، در معرض خطر شخصی قابل توجهی (قاچاق سنگ معدن پاکتونگ یک جنایت بزرگ توسط امپراتور چین بود)، برخی از سنگ معدنی که از آن پاکتنگ ساخته شده بود، به پایان رسید. Cupronickel به طور گسترده ای شناخته شد، همانطور که توسط E. Thomason در سال 1823 منتشر شد، در ارسالی که بعداً به دلیل اینکه دانش جدیدی نبود، به انجمن سلطنتی هنر رد شد.

تلاش‌ها در اروپا برای تکثیر دقیق پکتونگ چینی به دلیل کمبود کلی سنگ معدنی پیچیده کبالت-نیکل-آرسنیک طبیعی شکست خورد. با این حال، منطقه Schneeberg آلمان، جایی که Blaufarbenwerke معروف، آبی کبالت و سایر رنگدانه‌ها را می‌ساخت، تنها دارای سنگ معدن پیچیده کبالت-نیکل-آرسنیک در اروپا بود.

در همان زمان، Prussian Verein zur Beförderung des Gewerbefleißes (انجمن بهبود کوشش تجاری/کارگری) جایزه ای را برای تسلط بر این فرآیند ارائه کرد. جای تعجب نیست که دکتر E.A. گایتنر و جی آر فون گرسدوف از اشنیبرگ برنده جایزه شدند و نام تجاری “نقره آلمانی” خود را با نام های تجاری Argentan و Neusilber (نقره جدید) راه اندازی کردند.

در سال 1829، پرسیوال نورتون جانستون دکتر گایتنر را متقاعد کرد که یک کارخانه ریخته گری در Bow Common در پشت کانال پارک ریجنتز در لندن تأسیس کند و شمش های نیکل-نقره با ترکیب 18% نیکل، 55% مس و 27% روی به دست آورد.

بین سال‌های 1829 و 1833، پرسیوال نورتون جانسون اولین کسی بود که کاپر نیکل را در جزایر بریتانیا تصفیه کرد. او مردی ثروتمند شد و بیش از 16.5 تن در سال تولید کرد. این آلیاژ عمدتاً توسط شرکت بیرمنگام ویلیام هاتون به کارد و چنگال تبدیل شد و با نام تجاری “آرژانتین” فروخته شد.

جدی ترین رقبای جانسون، چارلز آسکین و بروک ایوانز، تحت رهبری شیمیدان برجسته دکتر ای دبلیو بنسون، روش های بسیار بهبود یافته ای برای تعلیق کبالت و نیکل ابداع کردند و مارک نیکل-نقره خود را به نام “بریتیش پلیت” به بازار عرضه کردند.

در دهه 1920، گرید کاپر نیکل 70 تا 30 برای کندانسورهای دریایی ساخته شد. به زودی پس از آن، آلیاژ 2% منگنز و 2% آهن که اکنون با نام آلیاژ C71640 شناخته می‌شود، برای یک نیروگاه در بریتانیا معرفی شد که به مقاومت در برابر فرسایش بهتری نیاز داشت، زیرا سطوح شن و ماسه حباب شده در آب دریا وجود داشت. آلیاژ 90-10 برای اولین بار در دهه 1950 در دسترس قرار گرفت، در ابتدا برای لوله کشی آب دریا، و اکنون آلیاژی است که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

Admin021468
ارسال دیدگاه